برای رسیدن به هدف مقدس باید از وسیله مقدس استفاده کرد
الی که هدف مقدسی داشتند و اگر قاعده فوق کلی نیست، شرایط آن چیست؟
کسانی که معتقدند هدف وسیله را توجیه می کند، صرف نظر از این که اهداف مادی و دنیوی خود را دنبال می کنند، این را به صورت یک قاعده کلی تلقی می کنند و معتقدند که برای تحقق اهداف فردی یا گروهی، می توان هر نوع کار ضداخلاقی را مرتکب شد؛ اما در اسلام، چنین قاعده کلی ای نداریم. در اسلام، هر حرکت و سکونی بر اساس مصلحت و مفسده واقعی موجود در آن، حکمی دارد.
اولین شرط رساندن یک پیام الهی، این است که از هرگونه وسیله ای نمی توان استفاده کرد؛ یعنی برای این که پیام الهی رسانده شود و برای این که هدف مقدس است، نباید انسان از هر وسیله ای برای رسیدن به این هدف استفاده کند. این که نتیجه ها، مقدمات را تجویز می کنند، نادرست است و نمی توان گفت که هر جا هدف صحیح بود، دیگر به مقدمه نگاه نکن. چنین اصلی، مطرود است. ما اگر بخواهیم برای یک هدف مقدس، قدم برداریم، باید از یک وسیله مقدس و حداقل از یک وسیله مشروع استفاده کنیم. اگر وسیله نامشروع بود، نباید به طرف آن برویم.
گاهی بین مصلحت یک حکم با مصلحت حکمی دیگر، تزاحم به وجود می آید؛ یعنی انجام دادن یکی، مستلزم بازماندن از انجام دیگری است و یا ترک یکی از آن دو، مقدمه انجام دیگری خواهد بود. در این صورت، اگر یکی از آن دو، مهم تر از دیگری باشد و تزاحم بین اهم و مهم باشد، نباید اهم را فدای مهم کنیم؛ بلکه به حکم عقل و شرع، باید مهم فدای اهم شود؛ زیرا حکم اهم، مصالح بیشتری دارد و تقدیم اهم بر مهم، یک حکم بدیهی عقلی است؛ مثلاً کسی در خطر غرق شدن در دریاست و تنها قایقی که در دسترس است، مال کسی است که اجازه استفاده از آن را نمی دهد؛ در این جا، ما حق نداریم برای احترام به مالکیت، بگذاریم او غرق شود و در قایق تصرف نکنیم؛ زیرا حفظ جان مسلمان، مهم تر از احترام به مالکیت دیگران است و در این صورت، تصرّف غاصبانه قایق، جایز خواهد بود و ارزش اخلاقی منفی ندارد؛ زیرا مقدمه، منحصر در همین مورد است و برای تأمین یک مصلحت مهم تری است که حفظ جان مسلمان است و این جا، هدف، وسیله را توجیه می کند.
این در صورتی است که ما به حکم قطعی عقل و یا به وسیله نص و حکم شرع، پی به اهمیت بیشتر یکی از دو حکم برده باشیم؛ اما اگر در این که کدام یک از این دو مصلحت، اهمیت بیشتری دارد، شک داشته باشیم یا راه دیگری برای تحقق هدف مهم تر وجود داشته باشد، در این صورت، نمی توانیم بگوییم که هدف، وسیله را توجیه می کند و به بهانه آن، مرتکب یک عمل غیراخلاقی شویم.
بین قاعده “اهم و مهم” و “هدف، وسیله را توجیه می کند"، دو تفاوت وجود دارد؛
نخست، این که دایره قاعده اهم و مهم، بسیار محدودتر از قاعده هدف است و حکم به توجیه هر وسیله، برای رسیدن به هر هدفی نمی کند این قاعده (اهم و مهم) کلیت قاعده هدف را دارا نیست.
دوم این که اهدافی که ما در این جا در نظر داریم، منحصر در اهداف مادی نیستند و اغلب اهداف الهی و معنوی هستند.
بنابراین، توجیه شدن وسیله به خاطر هدف و یا نشدن آن، قضیه ای کلی نیست که بتوان حکم قاطعی برای همه موارد آن نفیاً و اثباتاً ارائه نمود؛ اما می توان گفت که از دیدگاه اسلام، در اغلب موارد، وسیله نیز باید مشروع باشد؛ زیرا تفکیک هدف و وسیله از یکدیگر دشوار است. در عالم ابتلا و امتحان، وسیله ها هم نوعی هدف به شمار می روند؛ مثلاً در هر صورت، نمی توان برای انفاق کردن دزدی کرد و یا برای اصلاح وضعیت معیشتی، نمی توان به هر وسیله ای روی آورد.
دلیل این مسئله هم روشن است؛ زیرا روح و حقیقت شریعت، به گونه ای است که در صورت توجیه پذیر شدن آن به وسیله و هدف، چیزی از آن باقی نخواهد ماند و نباید پنداشت که این قاعده، کلی و در همه جا جاری است. قانون اهم و مهم نیز از اصولی است که در برخی موارد کاربرد دارد؛ مثلاً دروغ مصلحتی در برخی موارد (مانند حفظ جان یا آبروی موءمن)، مجاز شمرده شده است، در این جا چون مسئله مهم تری در کار است که عقل و شرع بر اهم بودن آن گواهی می دهند، دروغ، مجاز شمرده شده است. تشخیص اهم و مهم، کاری ساده نیست؛ بلکه نیازمند آگاهی بر معیارها و موازین و روح شریعت است و در حقیقت، مسئله ای اجتهادی است که باید منطق ویژه اجتهاد در آن منظور گردد. بنابراین، برای هدف مقدس، باید از وسیله مقدس استفاده کرد و هیچ گاه هدف مقدس و متعالی، توجیه گر وسیله نامقدس و نامشروع نیست و مسئله «اهم و مهم» را نیز باید در نظر گرفت.
برای آشنایی بیشتر در این موضوع، می توانید به کتاب “سیری در سیره نبوی” از استاد شهید مرتضی مطهری مراجعه کنید.