شهید فرهنگ
“اللهم الرزقنی شهادت فی سبیلک”
“مردنی ارزش دارد که در آن،فکر،ایده و هدف باشد.”
“اللهم الرزقنی شهادت فی سبیلک”
“مردنی ارزش دارد که در آن،فکر،ایده و هدف باشد.”
پدر آیت الله سید محمد تقی مدرسی نقل می کند:عصر عاشورای سال 61 هجری ، شیطانک ها دیدند که ابلیس سرکرده ی آنان ، به سر و صورت می زند و می گرید .
گفتند : امروز که تو باید خوشحال باشی از چه رو پریشانی و گریان؟…
گفت: اشتباه بزرگی کردم که این جماعت را واداشتم که حسین را بکشند.
گفتند: چطور؟مگر تو نمی خواستی این جمع به ظاهر مسلمان ، راهی جهنم شوند؟ و مگر نشدند؟
گفت:چرا چنین شد ولی از این نکته غفلت کرده بودم که با این کار ، باب رحمت الهی به روی مردم باز می شود…هرکس به نحوی خود را در دستگاه امام حسین [علیه السلام] جای می دهد و از شفاعت او بهره مند می گردد…
منبع:داستانهای روح فزا ص 127
قال الصادق علیه السلام:
نفس المهموم لظلمنا تسبیح و همه لنا عبادة و کتمان سرنا جهاد فی سبیل الله.
ثم قال ابو عبد الله علیه السلام: یجب ان یکتب هذا الحدیث بالذهب.
امام صادق علیه السلام فرمود: نفس کسی که بخاطر مظلومیت ما اندوهگین شود، تسبیح است و اندوهش برای ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست.
سپس امام صادق علیه السلام افزود: این حدیث را باید با طلا نوشت!
امالی شیخ مفید، ص .338
اولویت با کدام است خوف یا رجاء؟
——————————————————————————–
خوف و رجاء و متعلق آن دو کدام است؟ و کدام یک از این دو باید در انسان بیش از دیگری باشد؟
——————————————————————————–
پاسخ :
قبل از پرداختن به متعلق خوف و رجاء و اینکه کدام یک از اینها باید در وجود انسان بیش از دیگری باشد، به حقیقت و معنای خوف و رجأ اشاره کنیم.
1. مفهوم «خوف» و «رجاء» دو حالت نفسانی هستند که در هر دو توجه به آینده ملحوظ و مورد نظر است. با این تفاوت که در «خوف» انسان توجه میکند به آینده و احتمال میدهد که در آینده ممکن است به بلاها و عذابهایی گرفتار شود و از این رو احساس ناراحت کننده و هراس در روح و جانش وی را به ترک یا انجا کارهایی وا میدارد تا بتواند از آن گرفتاریها، رنجها و عذابها مصون بماند. و در «رجاء» توجه فرد به این است که در آینده میتواند از نعمتهایی بهرهمند شود لذا احساس خوشایندی در دل او زنده میشود و او را به تلاش و حرکت برای دستیابی به آن نعمتها و بهرههای معنوی یا مادی وا میدارد. در واقع «خوف» و «رجاء» دو عامل راهانداز و انگیزههای اصلی تلاشها و فعالیتهای انسان میباشد. یعنی ریشه اصلی رفتارهای انسان اعم از رفتارها و اعمال مادّی و معنوی همین دو نیروست.
خوف و رجاء در این رویکرد به دنبال این شناخت حاصل میشود که خداوند میتواند همه نعمتهایی را که در این دنیا به وی داده است مانند عمر، سلامتی، دوستان و آشنایان، اولاد و اموال و… از وی باز پس گیرد و این نعمتها را از او سلب کند و نیز معرفت به اینکه وی قادر است در جهان ابدی او را از همه نعمتها محروم و به عذاب و رنج ابدی مبتلا و به دوری از بهشت و نعمتهایش و از همه بدتر به دوری از خدا و رحمت خدا گرفتار سازد
2. متعلق «خوف» و «رجاء» آنچه در اصل خوف و رجاء قرار میگیرد چیز مطلوب یا خوشایندی است که ممکن است در آینده برای فرد رخ دهد، ولی با واسطه این دو مفهوم به چیزهای دیگری هم نسبت داده میشود گاهی به شخصی که عامل پیدایش چنین وضعی برای ما باشد نسبت میدهیم یا به کارهای او که باعث ناراحتیها و خوشحالی ما میشود، و یا امکان آن کار و حادثه و یا زمان آن نسبت میدهیم، و میگوییم از فلان کار، یا فلان مکان یا فلان زمان میترسیم یا امیدواریم.
نکته قابل یادآوری اینکه «خوف» و «رجاء» در فرهنگ دینی و اخلاقی معنای ویژه و خاص خود را دارد. خوف و رجاء در این رویکرد به دنبال این شناخت حاصل میشود که خداوند میتواند همه نعمتهایی را که در این دنیا به وی داده است مانند عمر، سلامتی، دوستان و آشنایان، اولاد و اموال و… از وی باز پس گیرد و این نعمتها را از او سلب کند و نیز معرفت به اینکه وی قادر است در جهان ابدی او را از همه نعمتها محروم و به عذاب و رنج ابدی مبتلا و به دوری از بهشت و نعمتهایش و از همه بدتر به دوری از خدا و رحمت خدا گرفتار سازد، چنانکه، در مقابل هم او میتواند نعمتهایی را که داده است همچنان ادامه دهد و یا حتی بر این نعمتها در آینده از جهت کمّی یا کیفی بیفزاید و از نعمتهای بیشتری برخوردار سازد. توجه به این معنا و شناخت خداوند، دو حالت خوف و رجاء را در انسان ایجاد میکند.
متعلق خوف در آیات و روایات عذاب آخرت،[1] عذاب دنیا،[2] عاقبت سوء،[3] عاقبت سوء فرزندان[4] و گاه نیز عظمت خداوند[5] ذکر شده است. متعلق رجاء، بیشتر رحمت و لطف خداوند میباشد. خداوند در اینباره میفرماید: «وَ لا تَیأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا ییأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْکافِرُونَ [6] (از رحمت خداوند ناامید مشوید، زیرا جز گروه کافران کسی از رحمت خدا مأیوس نمیگردد). در جای دیگر آمده است: «لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَه اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً [7] (از رحمت خدا ناامید مشوید، همانا خداوند تمام گناهان را میآمرزد)». برخی روایات حکایت از رحمت واسعه خداوند دارد لذا با توجه به رحمت واسعه خداوند نباید هیچ کس از رحمت او ناامید باشد، امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «چون روز قیامت بپا شود، خداوند تبارک و تعالی رحمتش را میگستراند، تا آنجا که ابلیس هم به رحمت او طمع میکند.»
آنچه تاکنون بیان شد مربوط به حقیقت و معنای خوف و رجاء و متعلق آنها بود. بخش دیگر سوال شما مربوط به این است که کدام یک از این دو باید در انسان بیش از دیگری باشد،
در این خصوص باید عرض نمود که: اگر چه در پارهای آیات و روایات تنها خوف از خدا و عذاب الهی مطرح شده مانند «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَی النَّفْسَ عَنِ الْهَوی فَإِنَّ الْجَنَّه هِی الْمَأْوی [8] (و اما هر کس از مقام پروردگارش بترسد و نفس خود را از هوی باز دارد، بهشت جایگاه اوست) و در روایتی از امام صادق ـ علیه السلام ـ آمده است که: «انّ من العباده شدّه الخوف من الله عزّوجَلَّ»[9](ترس و خوف شدید داشتن از خدای عزّوجل، عبادت است)؛ و… در برخی دیگر از آیات و روایات تنها رحمت خداوند مطرح شده و تشویق شده است که باید به لطف الهی و شفاعت اولیأ خدا امیدوار بود.[10] اما آنچه از مجموع آیات و روایات مربوط به خوف و رجأ دانسته میشود این است که باید خوف و رجأ به صورت مساوی باشد. در روایتی آمده است که اگر خوف و رجاء مومن را با هم مقایسه کنند، این دو حالت به طور مساوی در دل او وجود دارد و هیچ یک بیشتر از دیگری نیست.
امام صادق ـ علیه السلام ـ میفرماید: «إنّه لیس من عبدٍ مومنٍ الّا و فی قلبه نورانِ، نورُ خیفه و نورُ رجاءٍ، لو وُزِنَ هذا لم یزد علی هذا، ولو وُزن هذا لم یزد علی هذا»[11] (هیچ بنده مومنی نیست جز آنکه در دل او دو نور وجود دارد: یکی نور خوف و هراس و دیگری نور امید و رجاء، که کاملاً با هم مساویاند، به طوری که هرگاه این را وزن کنند بر آن دیگری نچربد و هرگاه آن دیگری را وزن کنند، بیش از این یکی نباشد). در برخی آیات نیز خوف و رجاء در کنار هم و با هم آمدهاند مانند«… یدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً طمعاً،[12] (مومنان میخوانند پروردگارشانرا با ترس و امید). در آیه دیگر آمده است؛ «یحْذَرُ الآخِرَه وَ یرْجُوا رَحْمَه رَبِّهِ»[13] (از آخرت میترسد و به رحمت پروردگارش دل بسته است). از مجموع اینها دانسته میشود که خوف و رجاء باید به صورت متعادل و یکسان در فرد وجود داشته باشد.
همچنین هر چه علم و آگاهی انسان بیشتر شود ترس او از خداوند نیز بیشتر میشود. قرآن مجید میفرماید: «إِنَّما یخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»یعنی: آری حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند…
راههای ایجاد خوف از خدا
آنچه باعث خوف ممدوح از خداوند میشود، تفکر در “وعید الله” است[آیت الله علی مشکینی- مواعظ العددیة ص 277-278]
اگر انسان در وعدههای عذابی که خداوند داده است از یک سو و در کوتاهی از وظایف خود، در مقابل دستورات خداوند و نعمتهای بیشماری که به او داده است، تفکر نماید موجب رسیدن به خوف از خدا میشود.
همچنین هر چه علم و آگاهی انسان بیشتر شود ترس او از خداوند نیز بیشتر میشود. قرآن مجید میفرماید: «إِنَّما یخْشَی اللّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»یعنی: آری حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند…[ فاطر آیه 28]
لازم به تذکر است که منظور، خوف و خشیت از عدالت خداوند است وگرنه خداوند موجود ترسناکی نیست، بلکه مهربانترین مهربانان است، ترس از خدا یعنی ترس از کوتاهیهای خود.
معرفی منابع جهت مطاله بیشتر :
1. آیه الله حسین مظاهری، کاوشی نو در اخلاق اسلامی، ترجمه: محمود ابوالقاسمی، موسسه ذکر، چاپ اول، 1375).
2. مصطفی جعفر طیاری، عمل در ترازوی حق، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1380.
3. آیه الله مشکینی، درسهای اخلاق، ترجمه: علیرضا فیض، الهادی، چاپ اول، 1376.
پی نوشت ها :
[1] . سوره نور، آیه 36 و 37.
[2] . سوره انفال، آیه 25.
[3] . سوره نمل، آیه 69.
[4] . سوره نساء، آیه 9.
[5] . سوره فاطر، آیه 28.
[6] . سوره یوسف، آیه 87.
[7] . سوره زمر، آیه 53.
[8] . سوره نازعات، آیه 40 و نیز آیات دیگر: الرحمن، 46؛ ابراهیم، 14؛ یس، 11؛ ق، 33؛ و…
[9] . محمد یاقر مجلسی، بحارالانوار، مکتبه الاسلامیه ، ج 70، ص 359.
[10] . سوره زمر، آیه 9؛ بقره، 218؛ یونس، 7؛ حجر، 56؛ بحارالانوار، همان، ج 7، ص 287.
[11] . محمد ابن یعقوب کلینی، اصول کافی، ج 2، ص 57.
[12] . سوره سجده، آیه 16.
[13] . سوره زمر، آیه 9.
خطبه 184-به همام درباره پرهيزكاران
(يكى از ياران پرهيزكار امام (ع) به نام همام گفت: اى اميرمومنان پرهيزكاران را براى من آن چنان توصيف كن گويا آنان را با چشم مى نگرم. امام (ع) در پاسخ او درنگى كرد و فرمود: (اى همام! از خدا بترس و نيكوكار باش كه خداوند با پرهيزكاران و نيكوكاران است) اما همام دست بردار نبود و اصرار ورزيد، تا آنكه امام (ع) تصميم گرفت صفات پرهيزكاران را بيان فرمايد. پس خدا را سپاس و ثنا گفت، و بر پيامبرش درود فرستاد، و فرمود) سيماى پرهيزكاران پس از ستايش پروردگار! همانا خداوند سبحان پديده ها را در حالى آفريد كه از اطاعتشان بى نياز، و از نافرمانى آنان در امان بود، زيرا نه معصيت گناهكاران به خدا زيانى مى رسانند و نه اطاعت مومنان براى او سودى دارد، روزى بندگان را تقسيم، و هر كدام را در جايگاه خويش قرار داد، اما پرهيزكاران! در دنيا داراى فضيلت هاى برترند، سخنانشان راست، پوشش آنان ميانه روى، و راه رفتنشان با تواضع و فروتنى است، چشمان خود را بر آنچه خدا حرام كرده مى پوشانند، و گوشهاى خود را وقف دانش سودمند كرده اند، و در روزگار سختى و گشايش حالشان يكسان است، و اگر نبود مرگى كه خدا بر آنان مقدر فرمود، روح آنان حتى به اندازه برهم زدن چشم، در بدنها قرار نمى گرفت، از شوق ديدار بهشت، و از ترس عذاب جهنم، خدا در جانشان بزرگ و ديگران كوچك مقدارند. بهشت براى آنان چنان است كه گويى آن را ديده و در نعمتهاى آن بسر مى برند، و جهنم را چنان باور دارند كه گويى آن را ديده و در عذابش گرفتارند دلهاى پرهيزكاران اندوهگين، و مردم از آزارشان در امان، تنهايشان فربه نبوده، و درخواستهايشان اندك، و عفيف و پاكدامنند. در روزگار كوتاه دنيا صبر كرده تا آسايش جاودانه قيامت را به دست آورند، تجارتى پرسود كه پروردگارشان فراهم فرمود، دنيا مى خواست آنها را بفريبد اما عزم دنيا نكردند، مى خواست آنها را اسير خود گرداند كه با فدا كردن جان، خود را آزاد ساختند. شب پرهيزكاران پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكر و انديشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى يابند، وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پرشوق در آن خيره شوند، و گمان مى برند كه نعمتهاى بهشت در برابر ديدگانشان قرار داد و هرگاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گويا صداى برهم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده، و از خدا آزادى خود از آتش جهنم را مى طلبند. روز پرهيزكاران پرهيزكاران در روز، دانشمندانى بردبار، و نيكوكارانى باتقوا هستند كه ترس الهى آنان را چونان تير تراشيده لاغر كرده است، كسى كه به آنها مى نگرد مى پندارد كه بيمارند اما آنان را بيمارى نيست، و مى گويد، مردم در اشتباهند! در صورتيكه آشفتگى ظاهرشان از امرى بزرگ است.
منبع : http://library.tebyan.net/